تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت دویست و هفده
زمان ارسال : ۸۴ روز پیش
- بازم؟
رو به همایون که در چارچوب در اتاقش ایستاده و با اخم نگاهش میکند، سرش را بالا پایین میکند و کاغذ درون دستش را در هوا تکان میدهد.
- دست بردار نیستن ظاهرا.
همایون جلوتر میآید. با یک دست در جیب سرش را جلو آورده و نامهی تهدیدآمیزی که در دست صدراست را میخواند.
- بیخیال این پرونده شو داداش! اینا خطرناکن. دیدی که... دادگاه دیروز هم چیزی دستتون رو نگرفت.
کیفش ر
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
هر چیزی ممکنه.🥰🌺
۳ ماه پیشاسرا
00ممنون باتو😘⚘
۳ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
قربونتون🥰
۳ ماه پیشیانا
00درود آوا بتونه تاثیر مثبت روی صدرا داشته باشه نسبت به پرونده خطرنا کی که تهدیدشده
۳ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
سلام جانا. آوا ظاهرا تو همهی جنبههای زندگی صدرا داره تاثیرگذار میشه.🌺
۳ ماه پیش
Aa
00واقعا همینطوره وامثال صدرا جلوشون بایستن هم کم .شاید کار همسر سابق آوا باشه 🤷 ♀️ممنون عالی بود🌹